تا اینجای کار میتوان گفت برگزارکنندگان جشنواره امسال، مهمترین برگ برندهشان را در همان روز اول رو کردهاند. «هیچ» کاهانی، «آتشکار» امیر یوسفی و «پرسه در مه» بهرام توکلی نیز کموبیش مورد توجه منتقدان قرار گرفتند ولی هیچ فیلمی قابل قیاس با به رنگ ارغواننبوده است؛ فیلمی که البته مشکلاتی در فیلمنامه دارد، خیلی یکدست نیست و سکانسهایی در آن مشاهده میشود که بدون آنها فیلم به انسجام بیشتری دست مییافت، ولی درعین حال کارگردانی بهشدت خوبی دارد و میتوان آن را یکی از خوشساختترین فیلمهای سازندهاش دانست.
بهرنگ ارغوان تا حد زیادی موفق شده انتظارات فراوانی که پیرامونش آفریده شده بود را برآورده کند، درحالی که برخی از فیلمهای جشنواره امسال در این زمینه کاملا معکوس عمل کردهاند. «عصر روز دهم» مجتبی راعی فیلمی بیحسوحال، کند و میانمایه است که با وجود تلاش کارگردان و یکی،دو سکانسی که انصافاً اجرای بسیار خوبی دارند، نمیتواند تأثیر چندانی بر مخاطب بگذارد و او را با شخصیتها همراه کند. چنین طرح داستانیای نیاز به کارگردانی دارد که حسی و غریزی عمل کند. کاش ملاقلیپور از میان ما نمیرفت و خودش این فیلم را میساخت.
«صدسال به این سالها» نیز که پس از 2سال سرانجام به نمایش درآمد، برای سامان مقدم گامی روبه جلو محسوب نمیشود.«ملک سلیمان» در زمینه جلوههای ویژه تصویری، موسیقی و طراحی صحنه قرار بوده نمونههای بینالمللی را بهخاطر بیاورد و اتفاقاً این کار را هم خوب انجام میدهد. ولی آیا برای فیلم، همین نمایش فناوریهای روز سینمای جهان کفایت میکند؟
گویا از نظر سازندگان، پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران کفایت میکرده. قرار بوده نشان دهیم ما هم میتوانیم «ارباب حلقهها» بسازیم. این احتمالاً مهمترین انگیزه ساخت ملکسلیمان بوده که از همین حالا باید سیمرغهای بخشهای فنی را برایش کنار گذاشت.اتفاقاتی که شب نمایش «زمهریر» رخ داد، فقط گوشهای از مضرات اعتمادبهنفس زیادی بود.
گاهی اوقات زیادی تحویلگرفتن خود ممکن است به نتایجی کاملاً معکوس منجر شود. باید دید درروزهایی که در پیش است آیا فیلمها میتوانند انتظارات را برآورده سازند یا نه؟ آیا «بدرود بغداد» (مهدی نادری) و «فصل بارانهای موسمی» (مجید برزگر) واقعاً پدیدههای جشنواره امسال هستند؟ آیا «کیفر» میتواند پس از «پستچی سهبار درنمیزند» یک گام بلند دیگر در کارنامه حسن فتحی باشد؟
آیا گرایش علیرضا امینی در «هفت دقیقه تا پاییز» به مخاطب و روایت داستان، مسیر تازهای برایش گشوده و دستاورد قابلتوجهی را به ارمغان آورده؟ در «طهران، تهران»، داریوش مهرجویی چه تصویری از پایتخت ارائه داده و مهدی کرمپور در «تهران: سیم آخر» چگونه با یک گروه موسیقی به دل شهر زده است... .اگر خوشبین باشیم جشنواره در نیمه دومش حرفهای زیادی برای گفتن دارد.